loading...
شهر آرزوهـــــــــــــــا
علی جـــــــــــــــــون بازدید : 6 پنجشنبه 20 تیر 1392 نظرات (0)

پسر:ضعیفه!دلمون واست تنگ شده بود! اومدیم زیارتت کنیم!

دختر:تو باز گفتی ضعیفه؟؟

پسر:خوب منزل بگم چطوره؟

دختر:واااااای از دست تو!

پسر:باشه،باشه ویکتوریا خوبه؟

دختر:اه.....اصلا باهات قهرم!

پسر:باشه بابا تو عزیز منی خوب شد؟آشتی؟

دختر:آشتی؛راستی گفتی دلت چی شده بود؟

پسر:دلم! آها یکم می پیچه! از دیشب تا حالا!

دختر: واقعا که!

پسر:خوب چیه؟ نمی گم مریضم اصلا! خوبه؟

دختر: لوس....

پسر:ای بابا ! ضعیف اگه این دفعه قهر کنی دیگه ناز کش نداری ها!!

دختر:بازم گفتی این کلمه رو...!

پسر:خوب تقصیر خودته! می دونی که من اونای رو که دوست دارم اذیت می کنم،هی نقطه ضعف میدی دست من!

دختر:من از دست تو چیکار کنم...؟

پسر:شکر خدا،دلم هی پیچ و تاب می خوره چون تو تب و تاب دیدن تو بود،لیلی قرن بیست و یکم!

دختر:چه دل قشنگی داری تو!چقدر به سادگی دلت حسودیم میشه!

پسر:صفا وجودت خانم!

دختر:می دونی دلم برای پیاده رو هامون، برای سرک کشیدن تو مغازه های کتاب فروشی ورق زدن کتاب ها، برای بوی کاغذ نو

و برای شونه به شونه ات راه رفتن و دیدن نگاه حسرت بار بقیه....

آخ هیچ زنی که مردی مثل مرد من نداره!

پسر:می دونم،می دونم،دل من هم تنگه،برای دیدم آسمون چشم های تو....

برای بستنی شاتوتی های که با هم می خوردیم......

برای خونه که تو خیالمون ساخت بودیم و من مردش بودم...!

دختر:یادته همیشه به من می گفتی خاتون؟؟؟

پسر: آره!آخه تو من رو یاد دخترهای ابرو کمون قجری می انداختی!!

دختر:ولی من که بور بودم!!!!

پسر:می دونم،فرقی نمی کنه!

دختر:آخ چی روزهای بودند،چقدر دلم هوای اون دست های مردونت رو کرده....

وقتی تو دست های من گره می خوردند مجنون من....!

پسر:......!

دختر:چت شد چرا هیچی نمی گی؟

پسر:....:

دختر:نگاه کن ببینم!من رو نگاه کن....

پسر:.....!

دختر:الهی من بمیرم،چرا چشمات نم ناک،فدای تو بشم...

پسر:خدا نکنه،نه.....

دختر:چرا گریه می کنی؟

پسر: چرا نکنم ها....؟

دختر:گریه نکن من دوست ندارم مرد گریه کنه،جلو این همه آدم،بخند دیگه،بخند،زود باش....

پسر:وقتی دستات رو کم دارم چطوری بخندم؟ کی اشک هام رو کنار می زنه.....

دختر: بخند وگرنه من هم گریه می کنم!

پسر:باشه،باشه،تسلیم دیگه گریه نمی کنم،ولی نمی تونم بخندم.....

دختر: آفرین! حالا بگو واسه کادو ولنتاین چی خریدی؟؟؟؟

پسر: تو که می دونی من از این لوس بازی ها خوشم نمیاد،ولی امسال برات یک کادو خوب آوردم.....!!!!

دختر: چیه؟ زود باش بگو، آب از لب و اوچم آویزون شد....

پسر:.....!

دختر:دوباره ساکت شدی؟؟؟

پسر: واست کادو(هق هق گریه) برات یک دسته گل گلایل!یک شیشه گلاب؛ و یک بغض طولانی آوردم..........!!!!!!!!!

تک عروس گورستان!!!!

پنچ شنبه ها دیگه بدون تو خیابون ها صفای نداره.........

اینجا کنار خانه ابدیت می شینم و فاتحه می خونم.......!!!!!

نه، اشک و فاتحه.....

نه،اشک و فاتحه و دل تنگی.....

امان!خاتون من!تو خیلی وقته که........

آرام بخواب بای کوچ کرده من....

دیگه نگران قرص های نخرده ام،لباس اتو نکشیده ام،صورت پف کرده از بی خوابیم نباش.....!!!!!

نگران خیره شدن مردم به اشک های من نباش!

بعد از تو مرد نیستم دیگر اگه بخندم.....!

اما....اما تو آرام بخواب.....

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 18
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 4
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 16
  • بازدید کلی : 182
  • کدهای اختصاصی

    آوازک

    کد تغییر شکل موس

    آمارگیر حرفه ای سایت

    دریافت کد آتش بازی
    فال حافظ
    قالب وبلاگ
    گالری عکس
    دریافت همین آهنگ